” درس اول ”
 
فراه داټ کام
خبری، فرهنگی، اجتماعی، معلوماتی و...
27 / 7 / 1392برچسب:, :: 11:47 ::  نويسنده : همایون ذهین

درس اول

این الف این مَد و بِ، این هست آب
کودک من سوی مکتب کن شتاب
با ادب بنشین حضور اوستاد
تا الفبا را دهد او بر تو یاد
تا بخوانی سطر « بابا آب داد»
تا شوی نورسته ام اهل سواد
تا بخوانی یک و دو را در کتاب
زنده گی هر بُعد او باشد حساب
هان! مخوان « بابا مرا نان میدهد»
بهرِ خوشبختی تو جان میدهد
کودک من کشورت ویرانه است
خانه ی مخروبه ات یک لانه است
چشم دارد تا تو آبادش کنی
کار عمرانش ز بنیادش کنی
دست های کوچک تو این زمان
گر چه کوچک هست اما بی گمان
میشود فردا توانش آشکار
این وطن از دانشست با اقتدار
دست های کوچکت خواه کرد بهشت
خواه گذاشت هر خشت را بالای خشت
جاده هایش را تو میسازی یقین
هم طلا و مس او را از زمین
از دلِ کوه ها برون آری طلا
لعل و یاقوتش دهی آنسان جَلا
کز جلایش مات و گویند دیگران
کین عجب آباد شد افغانستان
نور چشمم رنج ها برده پدر
تا تو و میهن نباشد در خطر
بر خطوط این جبین من نگاه
هر شیارش قصه ی غم را گواه
شد بهار ما مُبدل با خزان
جنگ تحمیلی، دیار این و آن
در دل شب های سردِ بی اُمید
در درون آن سیاهیِ شدید
می سرودم تا بهار آرم به تو
صد بهار با برگ و بار آرم به تو
اشکِ شوقم کین بهاران از تو شد
بار دیگر مُلک افغان از تو شد
ما که شب بودیم سحر نزدیک تو
ما که غم خوردیم خوشی تبریک تو
میزند لبخند به رویت آفتاب
نک شروع کن، درس اول هست « آب »

شاعر: مرحوم عبدالرحمن "وقار" جوينی 

 منبع: مجلۀ همگان شمارۀ ( ۲۳)- ۱۳۹۲


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب